share 1886 بازدید
قرآن و برخورد انديشه‌ها

محبوبه آقاسي

درود برآن خلاصة وجود باد كه صبح سعادت باشراق اشعه انوار هدايتش طالع و سكان قلمرو و امكان فرمان قضا عنوانش را طوعاً و كرهاً طائعند. افغم اعظم مسغر ممالك قلوب، آنكه از شميم نسيم لطف عميمش بهار تمنا شكفته و در نعيم مقيم فضل عظيمش غبار كدورت روزگار از ساحت خاطره‌ها رفته چون دست دعاگويان دولت روزافزونش بلند و شعله تيغ آبگونش با سرگردنكشان بخت نگونش معاينة آتش و سپند . هاديان شاهراه تعيين و رزقنا شفاعتهم آمين .
قرآن از معجزات يگانه‌اي است كه بافت واحدي دارد و بي اختيار مستمع را بر سر شوق مي‌آورد و او را خاشع و معتقد بوجود منبع متعالي آن مي‌سازد اين نغمة دلكش به زيبايي از باطن آن مي تراود و به محض شنيدن ما را اسير و دلباختة خود ميكند نخست در قلب ما اثر مي گذارد و آنگاه ما را به انديشه وا مي‌دارد آري وقتي گفتي و دانستي كه «لااله الا الله» كليد انديشه و مشعل زندگي و ماية پايندگي و زايندة تقوي و گشايندة دلهاست خواهي دانست كه حقيقتي جز حق نيست آب زندگي اوست و باقي سراب، خالق او، رازق او متعال او و منشأ هر چه كمال او .
خداوند آفرينش را باسم رحمن و رحيم آغاز كرد(كَتبِ عَلي نفسه الرَحمَه ) يعني بر خودش رحمت را فرض كرد گوئي تمام قرآن از بذر واحدي دميده و قد كشيده و شاخ و برگ و گل و ميوه داده و آن بذر يگانه كلمة توحيد (لااله الا الله) است .
انديشة نويني كه بوسيلة ختمي مرتبت رسول اكرم (صلي‌الله عليه و اله) از طرف خدا مطرح ميگردد پيام زندگي نويني را مي‌دهد در صورتي مي‌تواند رسالت بناي آنچنان زندگي‌ئي را به انجام رساند كه نخست در فكر و روان و عمل يك جمع متشكل و پيوسته تحقق و عينيت يابد اين جمع كه تشكيل جبهة متين و غيرقابل نفوذي را مي‌دهند لازم است هر چه بيشتر وحدت و خلل ناپذيري خود را استوار كرده چرا كه ضرورت غلبه آئين يكتا پرستي بر همة آئين ها همان استقرار نظام الهي است و قرآن كريم با انديشه‌هاي نادرست وضعف ادراكات برخورد نموده نمونه‌اي از آن برخورد با اَصنام و الهه و تفهيم اين حقيقت كه نيايش و پرستش بت‌ها گمراهي محض است و اين پندار باطل است كه بت‌ها مقربان درگاه حق ـ وسائط فيض مظاهر تجلي تام صفات الهي ـ شفيع و واسطه در پيشگاه ربويي هستند
«وَيَعْبُدوُنَ مِنْ دُونِ اللهِ مالايَضُرُهُمْ وَلا يَنْفُعْهُمْ و يُقولوُنَ هؤلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَالله قُلْ اَتُنبِتُونَ الله بِما لايَعْلَمُ في السَّمواتِ وَلا في الْاَرضِ سُبْحانَهُ و تَعالي عَمّايُشْرِكوُنْ[1] »
اين پندارها ساختة جهالت است و واقعيت ندارد اگر بنا باشد علل متعدده و نيروهاي تام الارادة متعدد يا الهة گوناگون در اين عالم مؤثر باشند چنين چيزي محال و مستلزم محالات و مفاسدي است
«اَمِ اَتَّغَذوُ اِلهَه مِنَ الارْضِ هُمْ يُنْستْروُنْ ـ لَوْكانُوا فيمهما اِلهَهً عِنْدَالله لَفَسدتا فَسُبحانَ الله رَبّ العَرشِ عَمّايَصِفوُنْ[2]»
]
خداوند در آيات بيشماري به افراد بشر فرمان مي‌دهد تا در آسمان‌ها و زمين و ذرات و كرات و بالاخره در سراسر جهان بنگرند اتقان خلقت و نظام آفرينش را تماشا كنند خودبخود به اين نتيجه خواهند رسيد كه اين چرخ گردون را گردانندة محيط و بيمانند و دانا و توانائي است آن گرداننده خداوند جهان است كه همه چيز از او و در دست قدرت اوست « خداوند متعال محمد را به حق و راستي برانگيخت تا بندگانش را از پرستش بت‌ها به خداپرستي سوق داده اين انقلاب كه بدست حضرت محمد صلي الله انجام گرفت از انديشه‌هاي شخصي او نبود كه با وحي و الهام نمودن قرآن از جانب خداوند جََّل وعلاّء بوده آري اين انقلاب بوسيلة كتاب محكم و مبين آسماني قرآن صورت گرفت تا بندگان خدا پس از جهالت‌ها خداشناس گردند و پس از غفلت از حق الهي و انكار ربوبيش در آستانة اعتراف زانوزده او را در ضمير خويش تثبيت و به او اذعان و ايمان آرند» راستي بايد انديشيد آيا چنانكه افراطيون ماترياليست‌ها يعني آتئيست‌ها يا منكرين خدا مي‌پندارند اين كاخ باشكوه آفرينش فاقد طراح و مهندس چيره دست توانا است؟
« قُلْ سيروُا في الاَرضِ فُانْظُروْ كَيفَ بَدَء الخَلقْ[3]» اما قرآن يكي از ساده‌ترين و در عين حال بزرگترين راه بطلان اين پندار كودكانه و يا حلّ معماي خلقت را انديشه و تأمل در عرصة پهناور هستي معرفي مي‌كند و مي گويد نيروهاي گوناگون احساس و ادرك را اگر در هر يك از ناچيزترين و كوچكترين موجودات تا بزرگترين كرات بكار افكنيد همه هماهنگ به عقل و انديشة كاوشگر شما خواهند گفت « خدا »
« وَ مِنْ اياتِهِ انْ خلقكُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ اذِا اْنتُمْ بُشُرٌ تَنْتَشِروُنْ[4] »
كه در اين رابطه شيميست آمريكائي « ادموند كارل كورن فلد » مي‌گويد : براي كساني كه شگفتي‌ها و رموز و نظم و ترتيب شيمي آلي » را مخصوصاً پيش اجسام زنده ديده است تصور بوجود آمدن جهان بر اثر تصادف محال است هر قدر ساختمان ذره را بيشتر زير نظر قرار مي دهيم به همان اندازه روشنتر در مي يابيم كه يك نيروي جهاني و عقل كل نقشة عالم را طرح و با ارده و مشيت قاهر و تواناي خويش آن را خلق كرده است؟ قرآن كريم براي برخورد با انديشه‌هاي متفاوت شيوه‌هاي متفاوتي را به مسلمانان يادآور مي‌شود .

1ـ آماده سازي فرد و جامعه:

از آنجا كه دين مقدس اسلام مخالفتي با امور فطري و غريزي انسان ندارد در دستوراتش نيازهاي غريزي انسان را در نظر مي‌گيرد و هيچ گاه او را از كاري كه از عهده‌اش خارج است وادار نمي‌كند. « عَلِمَ اَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتاتَ عليْكُمْ فاقْرؤا ماتَيسَّرمِن الْقرآنْ » خدا مي‌داند كه شما هرگز تمام ساعات شب به عبادت نخواهيد گذراند بنابراين از شما در گذشت پس هر مقدار از شب را كه ميسر است قرآن بخوانيد، آمادگي‌ها معمولاً متفاوت است وضع كردن دستورات و قوانين مشكل و مخالف طبع انسان آمادگي مي خواهد آري خداوند متعال در دستوراتي كه مي‌دهد زمينه را براي پذيرش آنها ايجاد ميكند و از رسول گراميش نيز مي خواهد كه براي تمايل كافران و مشكران به دين اسلام زمينه را فراهم سازد تا امكان شنيدن كلام خدا را داشته باشند .

2ـ شيوة فرض مخالف :

منظور از فرض مخالف تنها فرض انسان‌هاي جديد نيست بلكه فرض ازبين رفتن نعمت‌ها و جايگزيني چيزهاي بد به جاي آنهاست.
« يا اَيُّهاالَّذينَ امَنوُ مَنْ يُرتَدَّ مِنْكُمْ عَنْ دينِهِ فَسوْفَ الله بَقوْم يُجيبُهمْ و يُحِبْهُم و يُحيبُونَهُ اَذِلَّه عَلَي المؤمِنينَ اَعِزَّه عَليَ الكافِرِين » اي كساني كه ايمان آوردهايد خدا را دوست داشته باشيد و دست از دينتان برنداريد كه در اين صورت خداوند قومي را مي‌آورد كه آنان را دوست داشته باشد و آنان نيز او را دوست داشته باشند و در مقابل مؤمنان فروتن و در مقابل كافران سرافراز باشند» بهر حال خداوند متعال براي اينكه مردم را از خواب غفلت بيرون آورد و آنان را به سوي خودش متوجه سازد از شيوة خاصي استفاده مي كند و آن فرض پس گرفتن نعمت‌هاست .

3ـ روش اعتراف گرفتن و تحقير متكبران:

خداوند متعال براي ندگانش نعمت‌هاي مادي و معنوي را فراهم ساخته است و امتيازات فراواني در پيروي از دين خدا وجود دارد كه هر انسان عاقلي به آن اعتراف مي كند و هيچ راه گريزي براي انكار آن نيست [ اي رسول ما به مشركان بگو : چه كسي از آسمان و زمين به شما روزي مي‌دهد؟ چه كسي مالك و خالق گوش و چشم‌هاست و چه كسي زنده را از مرده و مرده را از زنده خارج ميسازد و چه كسي امور جهان را اداره مي كند بزودي اعتراف مي‌كنند و مي‌گويند خدا پس بگو چرا تقوا پيشه نمي‌كنيد و چرا از خدا نمي‌ترسيد» آري اين امور چيزهائي است كه نمي‌توان از اعتراف به آنها فرار كرد همانند خلق آسمان‌ها و زمين و كنترل خورشيد و ماه با آن عظمت و پيچيدگي كه كسي را بجز خداي مقتدر ياراي انجامش نيست و همه به آن معترفند و اگر اعتراف نكنند و با كبر و غرور در مقابل حكم خدا گردنكشي كنند بايد آنان را تحقير نموده كه بدانند بي ارزشند و توان ايستادگي در مقابل آيات الهي را ندارند خداوند متعال براي تحقير ميكند و زماني با گفتن اين مطلب كه خدا هيگونه نيازي به پيروي آنها از خود ندارد و موجودات بسياري به عبادتش مشغولند آنها را كوچك ميشمارند و خداوند زماني در مقابل كافراني كه به دارايي خود مي نازند ثروت و قدرت بي‌حد و حصر خود را به رخ آنان مي‌كشد تا به ضعف بيش از حد خود توجه كنند و تحقير شوند ( پس چه شده است آنان را كه از ياد آن روز سخت دوري مي كنند اين كافران گوئي چهارپاياني هستند . از شيردرنده مي‌گريزند فَمنالَهُمْ عَنِ التَّذْكره مُعْرضيَن كَانَهَّمْ حُمْرُ مُسْتِفَرهٌ فَرتْ مِنْ قسْوَرَه[5] ) اگر كافران براي عبادت خدا تكبر ورزند هيچ اهميتي چرا كه فرشتگان شب و روز بدون هيچ خستگي به تسبيح و طاعت حضرت حق، مشغولند[6] .

4ـ شيوة برهان، جدل و مناظره :

نمونه‌هاي زيادي از آيات قرآن استدلالي است و حكم را با دليل آن بيان مي‌فرمايد بطور مثال دليل سرپرستي امور زنان توسط مردان را اين ميداند كه مردان قدرت تفكرشان بر نيروي عاطفه و احساساتشان غلبه دارد و از نيروي جسمي بيشتري برخوردارند قرآن مي‌خواهد حق و حقيقت آشكار شود و حكمت روش رسيدن به حق از راه علم و عقل است جدل روشي است كه در آن بر تسليم كردن مخالف است اما منحصر در سخنان علمي و عقلي نيست بلكه مي‌توان از چيزهائي استفاده كرد كه مورد قبول طرف است (وَجادِلْهُمْ بالَّتي هِيَ اَحْسَنْ[7]) « با چيزي كه بهتر است با آن مجادله كن » چه بسيارند كساني را كه در بحث‌ها دقيق و موشكاف و بر مسايل علمي و آگاهند اما چون از شيوة جلال احسن و بحث‌هاي سازنده آگاه نيستند كمتر در گفتگو با ديگران موفق به نفوذ در قلب آنها مي‌شوند حقيقت اين است كه اقناع عقل و فكر به تنهائي كافي نيست بايد عواطف نيز اقناع گردد كه نيمي از وجود انسان را تشكيل مي‌دهد .

5ـ شيوة بيدار كردن وجدان :

بايد از وجدان و يافته‌هاي مردم و باورهاي طبيعي آنان استفاده كرد خداوند مي‌فرمايد اگر از كافران و مشركان سؤال كني كه چه كسي آسمان‌ها و زمين را آفريده است و خورشيد و ماه فرمانبردار چه كسي هستند بطور يقين جواب مي‌دهند خدا آفريده است زيرا وجدان آنها اجازه نمي‌دهد غير از اين جواب دهند . « وَكَيْفَ تَأْخذُونَهُ وَقَدْ اَفْضي بَعْضَكَمْ اِلي بَعْضٍ وَ اَخَذْنَ مِنَكُمْ ميثاقاً غليظاً »‌ چگونه مهر زنان را از آنان مي‌گيريد در حاليكه هر كس به حق خود رسيده است و آنان از شما پيماني محكم گرفته‌اند ) يعني آيا وجدان خودتان را قاضي نمي‌كنيد كه اين عمل پسنديده نيست؟ تمام آيات ذكر و تذكر نشان دهنده آن است كه انسان از درون مطالبي را مي‌داند ولي فراموش ميكند كه نياز به تذكر دارد . (فَأينَ تَذْهبُونَ[8] كجا مي رويد؟) تاَلكُمْ كَيْفَ تَعْكُمُونَ[9] چگونه مي‌كنيد.

6ـ شيوة تحريك عواطف :

خداوند متعال از اين شيوه براي تربيت انسان‌ها استفاده مي‌كند بطور مثال براي دور نمودن مردم از غيب كردن آن را به خوردن گوشت برادر مرده تشبيه مي‌كند و با يادآوري محبت‌ها و روابط خويشاوندي، با توجه به نفرت انسان از مرده خواري عواطف و احساسات را بر مي‌انگيزد . اَيُحِبُّ اَحَدُكُمْ اَنْ يَأكُلَ لَعْمَ اخيهِ ميتا[10]آيا كسي از شما دوست دارد كه گوشت برادر مرده‌اش را بخورد . حضرت ابراهيم ،‌عموي خود آزر را چهار بار با لفظ « يا اَبَتْ (اي پدرم ) خطاب فرمود تا شايد از اين راه دلش نرم شده عاطفه‌اش برانگيخته و به راه راست هدايت شود اسالم به ما سفارش كرده است كه حتي كودكان را با نام خوب و كينه صدا بزنيد، در سلام كردن ميان فقير و ثروتمند فرقي نگذاريد،‌در ميهماني‌ها هم فقيران را دعوت كنيد و هم ثروتمندان را . انصاف را رعايت كنيد اينها همه براي حفظ عواطف و احساسات است ( وَيَسْئلونكَ عَنِ التَيامي قُلْ اِصْلاحٌ لَهُمْ خَيْرٌ و اِنْ تُغالِطُوهُمْ فَاِخْوانُكُمْ[11]) و از تو سؤال مي‌كنند كه با يتيمان چگونه رفتار كنند جواب ده كه اصلاح كارشان بهتر است و اگر با آنها رفت و آمد كنيد رواست چرا كه برادران ديني شما هستند. و در جاي ديگري از قرآن مي‌بينيم كه حضرت عيسي(ع) براي برداشتن عذاب از مردم در هنگام سخن گفتن با خداوند از جمله‌اي عاطفي استفاده ميكند ( اِنْ تُعَذِبْهُمْ عِبادُكْ[12]) خدايا اگر اين مردم (بني اسرائيل ) را عقاب كني همه بندگان تواند.
پس در حقيقت مي‌توان گفت هدف اسلام و بعثت پيامبر عاليقدر اسلام اين بوده كه طلسم ظلم وجور را درهم بشكند و مردم را بسوي يكتا آفريدگار جهان رهبري كند و جباران و الهة دروغين را از تخت الوهيت به زير كشاند وبه انسان انسانيت و حكمت آموزد ابرهاي تيرة خرافات و جهل را يكسو زده آفتاب عقل را در سراسر جهان بشري نمايان سازد و براي هر مؤمني يك تعهد وجود دارد و آن تعهد منتقل شدن از محيط ظلم و جهالت به جامعة اسلامي و كتاب الهي و قدم نهادن به منطقة ولايت الله. چرا كه طلوع خورشيد قرآن به منظور رفع ظلمات سراسر گيتي و نجات همة بشري بود هر چند از افق جزيره العرف كه تاريكتر از نقاط ديگر جهان آنروز بوده صورت گرفته باشد.

پی نوشت ها:

[1] يونس ـ 19
[2] انبياء ـ 22/23
[3] عنكبوت ـ 20
[4] روم ـ 19
[5] مدثر 51-52
[6] فصلت ـ 38
[7] نمل ـ 125
[8] تكوير ـ 26
[9] ـ صافات ـ 154
[10] حجرات 12
[11] بقره ـ 220
[12] مائده ـ 118

مقالات مشابه

تفكر سياسي در قرآن

نام نشریهبینات

نام نویسندهزکیه عبداللهیان

جايگاه تفكر در روش تفسيري بانو منيره گرجي

نام نشریهبینات

نام نویسندهمعصومه ریعان

عوامل و زمینه های بصیرت در قرآن وروایات

نام نشریهمعارف قرآن و عترت

نام نویسندهمصطفی آتشکار, محمد اخوان دردشتی

الگوی تفکر قرآنی بر اساس معناشناسی همزمانی

نام نشریهفصلنامه ذهن

نام نویسندههادی صادقی, شعبان نصرتی

موانع تفكر صحيح از ديدگاه قرآن كريم

نام نشریهمعرفت

نام نویسندهابراهیم کلانتری

بصیرت از منظر قرآن و روایات

نام نشریهقرآنی كوثر

نام نویسندهسیدحسین حر

بررسی مفهوم تفکر در قرآن کریم

نام نشریهپژوهشنامه علوم و معارف قرآن

نام نویسندهمحمدعلی لسانی فشارکی, ابوذر پورمحمدی

بصیرت خواص از منظر قرآن کریم

نام نشریهقرآنی كوثر

نام نویسندهمحمدرضا ستوده, سیدهاشم سادات‌پور